اولش – یعنی هفده سال پیش – قرار بود فقط مشاور تحصیلی باشم، پس شدم هدایتگر استعداد تحصیلی تا دبیرستانیها راه رو گم نکنن و مطابق توانمندی و استعدادشون وارد دانشگاه بشن بعدش قرار شد مهارتهای کاریابی و رفتار حرفه ای رو هم بهشون یاد بدم و تو مسیر یابی شغلی مشاوره بدم تا جاده رو اشتباهی نپیچن اینجا بود که ” برنامه ریزی مسیر شغلی ” هم اضافه شد کم کم کمک به افزایش کارایی و توسعه مهارتها برای رسیدن به قله های بالاتر هم ضروری شد و ” توانمند سازی فردی ” اضافه شد.
حالا لازم بود بدونی که چه کسی رو به کدوم شرکت معرفی کنی و نیازهای شرکتها رو با افراد تطبیق بدی تا هر دو سود ببرن اینجا بود که “شایسته گزینی” هم پیش اومد تطبیق ویژگی های فردی، هوش هیجانی، مهارتهای ارتباطی فرد با شغل و با سازمان جدی شد اینکه برای هرشغلی کدوم ویژگی های فردی باید پررنگ تر باشه، چطوری این ویژگی ها رو اندازه گیری کنی، چطوری فرد مناسبتر رو انتخاب کنی و افرادی که تناسب زیادی ندارن چطوری توانمند کنی و به معیارهای سازمان نزدیک کنی شد کار اصلی من.
کم کم برای خدمات کم اومدم و لزوم تکثیر خودم پیش اومد. پس “تدریس دوره جامع مشاوره تحصیلی و شغلی” به کارهام اضافه شد و شرکتکنندگان با مدرک دانشگاه تهران می تونستن وارد این حرفه بشن؛ البته با داشتن تحصیلات مرتبط.
یه کم بعد همین نقش برای سازمانها اجرا شد و به عنوان “مدرس تیپ شناسی فردی و سازمانی” کارم رو با سازمانهای مختلف ادامه دادم کم کم سمت مشاور منابع انسانی هم اضافه شد و “تدریس توانمند سازی فردی و سازمانی” برای تیمهای توسعه انسانی شکل گرفت … حالا این روزها مشاوری هستم که کمک میکنم افراد برای مسیر شغلی، ارتقا یا جابه جایی شغل و پیدا کردن استعدادهاشون تنها نباشن و البته اصلی ترین کارم تدریس شبکه سازی انسانی است.
دوره ای که برای لینک سازی با افراد مفید و متخصص طراحی شده و کمک میکنه رابطه های کاری مفید خلق کنید؛ ایجاد، نگهداری، ارتقا و به نتیجه رسوندن رابطه هایی که سود دوطرفه داره مادی و معنوی . همه ی اینها برای این بود که نمیخواستم
هیچ پرنده ای روی زمین بخزه ツ